ریسک یعنی چه؟
به عنوان مثال، تصور کنید که کارمند شما قرار است تا حقوق بیشتری از شما درخواست کند. احتمالات مختلفی برای پاسخ دهی شما وجود دارد. ممکن است به درخواست او نه بگویید، عصبانی شوید و حتی او را اخراج کنید و در نهایت این احتمال نیز وجود دارد که درخواست او را بپذیرید. کارمندتان ریسک می کند و این درخواست را از شما می کند. به امید اینکه به جای اخراج یا گوش نسپردن به حرف او، پاسخ مثبتی از شما دریافت کند. مدیریت ریسک برای این کارمند به این معنی است: مدیریت و بررسی اینکه چه اقدامات یا کلماتی احتمال موافقت با افزایش حقوق او را افزایش می دهد و انجام دادن آن.
با تعریف ریسک، متوجه می شویم که تقریباً هر کاری که در زندگی انجام می دهیم یک ریسک است، زیرا مطمئن نیستیم که نتیجه آن چیزی باشد که انتظار داریم.
حال با توجه به این تعاریف درمورد ریسک، اهمیت مدیریت ریسک چقدر است؟ و در مدیریت کسب و کار چقدر تاثیرگذار است؟
اهمیت مدیریت ریسک در کسب و کار
مدیریت ریسک به مجموعه فعالیتها و رویههایی گفته میشود که برای شناسایی، ارزیابی، کنترل، کاهش و پذیرش ریسکها در سازمان انجام میشود. این فعالیتها به منظور حفاظت از منافع سازمان و کاهش خطراتی که ممکن است برای آن به وجود آیند، صورت میگیرد. این خطرات شامل عدم قطعیت های مالی، بدهی های قانونی، مسائل فناوری، خطاهای مدیریت استراتژیک، حوادث و بلایای طبیعی ناشی می شوند.
اهمیت مدیریت ریسک برای سازمانها بسیار زیاد است. به طور کلی، این فرایند به سازمان کمک میکند تا بهترین تصمیمات را در مورد مدیریت ریسکهای مختلف اتخاذ کند و به سمت رسیدن به اهداف بلندمدت خود حرکت کند.
چرا مدیریت ریسک مهم است؟
اهمیت مدیریت ریسک شاید هرگز بیشتر از اکنون نبوده است. خطراتی که سازمانهای مدرن با آن مواجه هستند، به دلیل سرعت سریع جهانیشدن، پیچیدهتر شدهاند. خطرات جدید دائماً در حال ظهور هستند که اغلب به استفاده فراگیر از فناوری دیجیتال مربوط می شوند و توسط آن ایجاد می شوند. تغییرات اقلیمی توسط کارشناسان ریسک “ضریب افزایش تهدید” لقب گرفته است.
یک برنامه مدیریت ریسک موفق به سازمان کمک می کند تا طیف کاملی از ریسک هایی را که با آن مواجه است در نظر بگیرد.
پیشنهاد: تفاوت مدیریت در کشور های پیشرفته و در حال توسعه
این رویکرد کل نگر برای مدیریت ریسک، به دلیل تاکید بر پیشبینی و درک ریسک در سراسر سازمان، گاهی به عنوان مدیریت ریسک سازمانی نیز توصیف میشود
فورستر می گوید: “ما ریسک ها را مدیریت نمی کنیم تا ریسک نداشته باشیم. ما ریسک ها را مدیریت می کنیم تا بدانیم کدام ریسک ها ارزش پذیرش دارند، کدام یک ما را به هدفمان می رساند، کدام یک از آنها به اندازه کافی خروجی دارند تا آنها را بپذیریم.”
آلا والنته، تحلیلگر ارشد تحقیق، مدیر ریسک
انواع ریسک در کسب و کار
بدون ریسک کردن در کسب و کار نمیتوانید هیچگونه دستاورد جدیدی داشته باشید و بدون دستاوردهای جدید، در سکون و وقفه باقی خواهید ماند. سکون و وقفه به همان اندازه که برای آب مضر است و آن را به مرداب گندیده تبدیل میکند، برای سازمان و کسب و کار هم مضر است.
بنابراین، یک برنامه مدیریت ریسک باید با استراتژی سازمانی در هم آمیخته شود. برای پیوند آنها، رهبران مدیریت ریسک ابتدا باید ریسک پذیری سازمان را تعریف کنند – یعنی میزان ریسکی را که برای تحقق اهداف یک سازمان لازم است را مشخص کنند و بپذیرند.
اهمیت مدیریت ریسک
علاوه بر این، مدیریت ریسک به سازمان ها کمک میکند تا:
- درک بهتری از ریسکهایی که ممکن است با آنها روبرو شوند داشته باشند و برای کاهش خطرات آماده شوند.
- افزایش پایداری و قابلیت اطمینان سازمان، با کاهش تعداد حوادث و خساراتی که ممکن است به سازمان وارد شوند.
- به حفاظت از سرمایههای سازمان کمک میکند و باعث کاهش خسارات مالی و افزایش سودآوری میشود.
- به بهبود ارتباط با سهامداران، مشتریان، کارکنان و سایر عاملان مرتبط با سازمان کمک میکند.
- رعایت قوانین و مقررات را تسهیل میکند و از دیدگاه حقوقی و اخلاقی سازمان را تقویت میکند.
بهبود تصمیمگیری: با مدیریت ریسک، سازمانها قادرند بهبود تصمیمگیری خود را تضمین کنند. زیرا با شناسایی ریسکهای مرتبط با هر تصمیم، میتوان موارد مثبت و منفی را برای هر گزینه ارزیابی کرده و تصمیمات بهتری اتخاذ کرد.
افزایش اعتماد عمومی: با مدیریت ریسک، سازمانها اعتماد عمومی را به خود جلب میکنند. زیرا به افراد نشان میدهند که سازمان به طور جدی با ریسکهای مرتبط با فعالیتهای خود مقابله میکند و سعی دارد آسیبی به محیط زیست، افراد و داراییهای مرتبط با فعالیتهای خود نرساند.
افزایش توجه به موضوعات امنیتی: با مدیریت ریسک، سازمانها به موضوعات امنیتی بیشتر توجه میکنند. زیرا این فریندگی و کنترل بیشتری در برابر تهدیدات امنیتی فراهم میکند و سازمانها را در مقابل حملات سایبری، سرقت اطلاعات، تزویر و دزدی دادهها و سایر تهدیدات امنیتی حفاظت میکند.
رعایت قوانین و مقررات: با مدیریت ریسک، سازمانها قادر به رعایت قوانین و مقررات مربوط به فعالیتهای خود میشوند. زیرا این فرآیند به شناسایی مسائل قانونی و تعیین تدابیر پیشگیرانه جهت رعایت قوانین و مقررات کمک میکند.
رشد و توسعه پایدار: با مدیریت ریسک، سازمانها به رشد و توسعه پایدار دست مییابند. زیرا مدیریت ریسک به افزایش دقت در برنامهریزی، تخصیص منابع بهینه، پیشبینی تحولات بازار و شناسایی فرصتها کمک میکند که در نتیجه به دستیابی به اهداف پایدار کمک میکند.
پیشنهاد: راهکار های عملی برای تبدیل اضطراب سخنرانی به اعتماد و انگیزه
به طور کلی، مدیریت ریسک به سازمانها کمک میکند تا در برابر تهدیدات و فرصتهای مرتبط با فعالیتهای خود، پاسخگویانه و با کیفیت عمل کنند و این امر بهبود عملکرد سازمان را تضمین میکند.
مدیریت ریسک سنتی با مدیریت ریسک سازمانی چه تفاوتی دارد؟
مدیریت ریسک سنتی این روزها در مقایسه با اهمیت مدیریت ریسک سازمانی، بازدهی کمتری دارد. بااینکه هدف هر دو رویکرد کاهش خطراتی است که می تواند به سازمان ها آسیب برساند. هر دو بیمه می خرند تا در برابر طیف وسیعی از خطرات محافظت کنند(از خسارت ناشی از آتش سوزی و سرقت گرفته تا حملات سایبری.) هر دو به راهنمایی های ارائه شده توسط نهادهای استاندارد اصلی پایبند هستند. اما کارشناسان استدلال می کنند که مدیریت ریسک سنتی فاقد طرز فکر و مکانیسم های مورد نیاز برای درک ریسک به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از استراتژی و عملکرد سازمانی است.
شناسایی ریسک ها
مدیر پروژه به همراه تیم باید تمام ریسکهای احتمالی را بررسی کنند. برای این کار نگاه نسبتا بدبینانه ای لازم است.
بسیاری از این خطرات هرگز اتفاق نمی افتد، اما همه آنها باید شناسایی شوند. بهتر است سیستمی را به این کار اختصاص دهید و تمام خطرات را به همراه اطلاعات دقیق ثبت کنید. این اطلاعات شامل موارد زیر است:
- تاریخچه وقوع ریسک های قبلی در سازمان(در چه بازهی زمانی اتفاق افتاده بود)
- این ریسک مربوط به کدام بخش از سازمان است؟
- علل احتمالی بوجود آمدن این ریسک
- روشهای مقابله با ریسک و کاهش خطر آن برای سازمان
- نتایجی که انتظار دارید بعد از خنثی کردن این خطر رخ دهد
- نتایجی که احتمال دارد ایجاد شود.
طبق فرم زیر داده های ریسک را بدست آورید و آنها را شناسایی کنید.
وقتی خطرات را شناسایی میکنید، متوجه میشوید که برخی از آنها خود به خود تحمیل شدهاند. یعنی شما تصمیم می گیرید برای پیشرفت سازمان ریسک کنید، اما برخی از آنها ناشی از عوامل بیرونی اند.
پیشنهاد: متقاعد سازی چیست ؟ چگونه دیگران متقاعد کنیم ؟
اهمیت مدیریت ریسک و فرآیند آن:
فرآیند مدیریت ریسک پنج مرحله ای ISO شامل موارد زیر است و می تواند توسط هر نوع نهاد و سازمانی مورد استفاده قرار گیرد:
- خطرات را شناسایی کنید.
- احتمال و تاثیرات هر یک را تجزیه و تحلیل کنید.
- ریسک ها را بر اساس اهداف تجاری اولویت بندی کنید.
- شرایط خطر را خنثی کنید. (یا به آنها پاسخ دهید)
- بر نتایج نظارت کرده و در صورت لزوم قوانین مربوطه را تنظیم کنید.
مراحل بسیار ساده هستند، اما کمیته های مدیریت ریسک نباید کارهای مورد نیاز برای تکمیل فرآیند را دست کم بگیرند. برای شروع، نیاز به درک کاملی از آنچه که سازمان را وادار می کند، دارید. هدف نهایی، ایجاد مجموعه ای از فرآیندها برای شناسایی ریسک هایی است که سازمان با آن مواجه است، احتمال و تأثیر این ریسک های مختلف، چگونگی ارتباط هر کدام با حداکثر ریسکی که سازمان مایل به پذیرش آن است، و اقداماتی که باید برای حفظ و نگهداری منابع سازمانی انجام شود.
یک نکته مشترک در بین تمام ریسکهایی که صورت میگیرد وجود دارد؛ با هربار ریسک کردن فرصتی برای پیشرفت و تغییر پیدا خواهید کرد.
سخن پایانی:
به یاد داشته باشید که مدیریت ریسک در هر سازمانی یک فرایند همیشگی و ساده است.
مدیریت ریسک در هر سازمانی باید همیشه ادامه داشته باشد. زیرا خطرات همیشه وجود دارند. لیستی از ریسکهایی که یادداشت کردهاید باید در فواصل زمانی منظم بهروزرسانی شود. با این کار ریسک های احتمالی را تا حد امکان پیش بینی می کنید و از ایجاد بحرانهای سازمانی جلوگیری می کنید.
یادگیری اصول مدیریت و نکات کاربردی آن یکی از راههایی است که در مدیریت ریسک به شما کمک می کند. یک مدیر با تجربه و آموزش دیده خیلی بهتر از یک مبتدی می تواند ریسک های سازمانی را شناسایی و مدیریت کند.
مدیریت ریسک به شما راه فرار از چالشها را نشان نمیدهد؛ بلکه به شما کمک میکند سازمان را از چالشها عبور دهید، بدون اینکه مشکل جدی برای آن ایجاد شود. کوهنوردان هیچوقت بخاطر خطرات و ریسکهای کوهنوردی، از این کار خودداری نمیکنند. آنها با فراهم کردن امکانات لازم و انتخاب زمان مناسب برای رفتن به کوه، ریسکهای این کار را مدیریت میکنند.